سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

در حالی که در جهان بد حجابی و بی حجابی شیوع پیدا کرده و در اثر همین کار ، فساد و بی بند و باری ، بسیاری از کشورهای دنیا را فرا گرفته ،عده ای گمان می کنند که حجاب مخصوص دین مقدس اسلام و بعضی از ادیان الهی است ، در حالی که این توهم و گمان صحیح و شایسته نیست . زیرا آنچه به طور خلاصه می توان گفت آن است که : تمام ملل و مردم جهان زنانشان دارای حجاب بوده اند اگر چه در کیفیت پوشش فرق داشته اند . اکنون برای ثابت شدن این موضوع به شواهد و ادله ای از قران کریم ، تورات و انجیل و نقوش به جا مانده از پیشینیان می پردازیم .

1- قرآن کریم و حجاب زنان در اقوام گذشته

از قصه حضرت آدم و حوا که در سوره مبارکه اعراف از آیه 11-27 و در سوره مبارکه طه از آیه 116-123 آمده استفاده می شود که : حوا پوشش و حجابی داشته که در اثر فریب شیطان برهنه گردیده است . در روایتی از ابن عباس آمده است که :

بعد از آنکه آدم و حوا برهنه شدند خداوند امر کرد قوچی را ذبح کنند ، سپس حوا پشم آن را رشت و با یاری آدم از تابیده های آن یک جامه بلند برای آدم و یک پیراهن و روسری برای خود بافت . بدین وسیله بدن انسانهای نخستین پوشیده و با حجاب گردید وهر دو از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافتند

2- فطرت و طبیعت زن

صفت حیا و عفت در زن وغیرت در مرد یک امر فطری است که خداوند غیور این دو صفت و سایر صفات را در هنگام خلقت در ذات انسان قرار داده است . بنابراین زن از نظر فطری و طبیعت ، عفت و پاکدامنی را دوست دارد واز بی عفتی و برهنگی نفرت دارد هر چند به موجب نداشتن اعتقاد و ایمان قوی به خداوند بزرگ و روز قیامت و نداشتن تربیت صحیح و کمبودهای روانی و نیز به سبب گرفتار شدن در دام شیطان و مردان شیاد و پوشانده است به گونه ای که با چشم بصیرت نمی توانند راه خداوند بزرگ را از راه شیطان تشخیص دهند و متاسفانه چنان در گرداب لجن زار گناه فرو رفته اند که به چیزی جز شهوات نمی اندیشند .

3- حجاب در تورات

تورات و انجیل فعلی که به دست بعضی از شاگردان حضرت موسی و عیسی نوشته شده برموضوع پاکدامنی و حجاب زن و دوری از هر ناز و عشوه گری جز در برابر شوهر تاکید نموده است .

تورات درباره رفقه ( دختر بتوئیل ) که با نامحرم برخورد می کند چنین می گوید :

رفقه چشمان خود را بلند کرده ، اسحاق را دید و از شتر خود فرو آمد . و از خادم پرسید : این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید ؟ خادم گفت : آقای من است . پس برقع ( نقاب ) خود را گرفته ،خود را پوشاند

تورات در مورد دختر مو آبیه می گوید :

بو عز بروت گفت :

ای دخترم مگر نمی شنوی ! به هیچ کشت زار ، دیگر برای خوشه چینی مرو و از اینجا مگذر ، بلکه با کنیزان من در اینجا باشد و چشمانت به زمینی که می دروند نگران باشد و در عقب ایشان برو . آیا جوانان راحکم نکردم که تو را لمس نکنند

بو عز گفت : زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است ، و گفت چادری که بر تو است بیاور و بگیر .

4- سخل ویل دورانت در باره حجاب یهودیان

« در قرون وسطی یهودیان همچنان نسوان ( زنان ) خویش را با لباسهای فاخر می آراستند . کسی به آنها اجازه نمی داد که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت . از جمله تعالیم شرع یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست دست به درگاه خدا بردارد

5- سخن تورات در مورد عذاب زنان بی تقوی

خداوند می فرماید : از این جهت که دختران صهیون متکبر هستند و با گردن افراشته و غمرات چشم راه می روند ، و به ناز می خرامند و به پاهای خویش خلخالها را به صدا در می آورند ، بنابراین خداوند فرق سر دختران صهیون را کل ( کچل ) خواهد ساخت و خداوند عورت ایشان را برهنه خواهد نمود . و در آن روز خداوند زینت ، خلخالها و پیشانی بند ها و هلالها را دور خواهد کرد ، و گوشواره ها و دستبند ها و رو بند ها را ، و دستارها و زنجیرها و کمر بند ها و عطر دانها و تعویذها ، و انگشتر ها و حلقه های بینی را ، و رخوت نفیسه و رداها و شالها و کیسه ها را ، و آینه ها و کتان نازک وعمامه ها و برقعها را ، و واقع می شود که به عوض عطریات عقونت خواهد شد و به عوض کمر بند ریسمان و به عوض مویهای بافته کلی (کچلی) و به عوض سینه بند زنار پلاس و به عوض زیبائی سوختگی خواهد بود

6- حجاب در انجیل

به بخش هایی از انجیل درباره لزوم رعایت تقوی و پاکدامنی زنان توجه فرمایید :

7- وظیفه زنان از نظر انجیل

اما تو سخنان شایسته تعلیم صحیح را بگو ، که مردان پیر هشیار و با وقار و خرداندیش و در ایمان وعفت وصبر و صحیح باشند .

و همچنین زنان پیر در سیر متقی باشند و نه غیبت گو و نه بنده شراب زیاده بلکه معلمات تعلیم نیکو ، تا زنان جوان را خرد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند و خرد اندیش وعفیفه و خانه نشین و نیکو ومطیع شوهران خودکه مباداکلام خدا متهم شود

و همچنین زنان ، خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز ، نه ( مزین ) به زلفها ( موی سر – گیسو ) و طلا و مروارید و رخت گران بها .

و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس ، بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد ، روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست . زیرا بدین گونه ، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند مانند ساره که مطیع ابراهیم بود

8- نهی از نگاه به نامحرم

اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند آن را قطع کرده از خود دور انداز ، زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شل داخل حیات شوی از آن که با دو دست یا پا در نار ( آتش ) جاودانی افکنده شوی .

اگر چشمت تو را لغزش دهد آن را قلع کرده ، از خود دور انداز ، زیرا تو را بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی از اینکه با دو چشم در آتش افکنده شوی

شگفت اینکه قرآن کریم و تورات و انجیل فعلی مردم را از این گناهان برحذر داشته است و کسانی که امروز ادعای پیروی از این دو پیامبر بزرگ را می کنند ، اگر راست می گویند باید به دستورهای کتاب مقدسشان عمل کنند . اما متاسفانه اکثر بی بند و باریهای زنان از جانب اینان به سراسر عالم سرایت کرده است .

سوال : اگر تورات و انجیل روی حجاب و پاکدامنی زن و سایر احکام و مسائل اخلاقی این همه تاکید نموده است . پس چرا در اروپا و بعضی از کشوورهای دیگر که خود را پیرو حضرت موسی وحضرت عیسی می داننداین همه برهنگی و بی بند و باری از جانب بسیاری از زنان مشاهده می شود .

جواب :

اولا : همانطوری که در بین مسلمانان بعضی از افراد به قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم و ائمه اطهار عمل نمی کنند و در ظاهر مسلمانان هستند ، در بین یهودیان و مسیحیان هم افراد بسیار هستند که ادعای پیروی از حضرت موسی و حضرت عیسی را دارند . ولی در حقیقت بنده هوی و هوس خود هستند نه بنده خداوند بزرگ یهودیان این دو پیامبر بزرگ .

ثانیا : از زمانی که اروپا از نظر علم و صنعت رشد چشمگیری داشت به همان نسبت از دین و مسائل معنوی دور شد که یکی از آنها رواج فساد و برهنگی در بین بسیاری از زنان آنها بود و این موضوع اختصاص به اروپا ندارد بلکه کشورهای اسلامی هم اگر دقت نکنند ، و همزمان با رشد صنعت به رشد معنویت جامعه فکر نکنند به درد و بلای اروپا مبتلا خواهند شد و این موضوعی است که قرآن کریم در موارد متعدد ی به آن هشدار داده است و مردم شریف و مسلمان ایران اسلامی و مسئولین متعهد نظام کاملا هوشیار باشند مسئله ایمان و ارزشهای اسلامی در درجه اول و موضوع صنعت و رشد اقتصادی در درجه دوم قراردارد .

9- سخن جرجی زیدان درمورد حجاب در اروپا

این دانشمند معروف مسیحی می گوید : اگر مقصود از حجاب پوشاندن بدن به وسیله چادر و روسری ونقاب و امثال آن است ، این موضوع قبل از اسلام و حتی پیش از دین مسیح بوده است و مسیحیت هم در آن تغییری نداده است و تا قرون وسطی در اروپا حجاب معمول بوده و تا به امروز هم آثار حجاب در اروپا باقی است .

10 – نظر ویل دورانت درباره اصحاب در اروپا و علت برهنگی :

در وصیت پنجم ( از وصایای دهگانه موسی ) خانواده ، تقدیس می شود ، از لحاظ سازمان تامین اجتماعی ، آن را در منزلتی قرارمیدهد که تنها معبد از آن بالاتر است . این اهمیت و احترام که در آن زمان برای خانواده بود ، در تمام قرون وسطی و قرون جدید در اروپا مراعات می شد و چون انقلاب صنعتی معاصر آغاز شد ، مقام خانواده نیز متزلزل گردید و انحطاط یافت .

11- نظر دو مرجع بزرگ مسیحیت درباره حجاب :

کلمنت و ترتولیان می گویند : زن باید کاملا در حجاب پوشیده باشد الا آنکه در خانه باشد ، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند می تواند از خیره شدن چشمها به سوی او مانع گردد . زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید .

برای زن مومن عیسوی د رنظر خداوند پسندیده نیست که به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن باید با اختفا و فراموشی آن از بین برده شود . زیرا برای بینندگان خطرناک است .

درست کردن موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه فقط از خصوصیات زنانی است که شرم و حیاء را از دست داده اند .

.... موهایت را به رنگهای مختلف در نیاور ، خلخال طلا مبند و صورت ظاهری خود را تغییر نده .

12- حجاب در شریعت زردشت

در کیش آریایی ، زنان محترم محجوب بوده اند . زنان محترم ایران برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را می پوشاندند و گیسوان خود را پنهان نگه می داشتند .

13- داستان دختران کسری

14- هنگامی که سه تن از دختران کسری ( شاهنامه ساسانی ) با ثروت فراوانی از اموال آنها را نزد عمر آوردند شاهزادگان ایرانی را برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب چهره خود را پوشانده بودند واداشتند .

عمر دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد کشند که پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند .

دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند ، ویک مشت به سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند . عمر خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد . در آن حال شاهزادگان می گریستند . در همین زمان حضرت علی به عمر فرمود :

در رفتارت مدارا کن ! از پیغمبر خدا شنیدم که می فرمود : بزرگ و شریف هر قومی راکه خوار و فقیر شده ، گرامی دارید .

عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی آتش خشمش فرو نشست.                    

منبع:راسخون

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 شهریور 8 :: 12:6 عصر :: نویسنده : شمس

«حجاب» این واژه عربی، درنگاهی معنایی به معنای پوشیدن، پوشش، پرده و حاجب است که البته دراین میان، معنای «پرده»، بیشترین کاربرد را دارد. درقانون اساسی همیشه تغییر ناپذیر جاویدان ما، قرآن، این واژه همواره به معنای پرده و حایل به کار رفته است؛ آنچنان که می خوانیم:

 ما درمیان تو وکسانی که ایمان به آخرت نمی آورند، پرده پوشیده ای قرار دادیم. (اسراء-آیه 45)

 یا درجایی دیگر از این کتاب آسمانی می بینیم:

 تا موقعی که خورشید درپشت پرده افق پنهان شد. (ص - آیه 32)

 گذری کوتاه برگفتار دانشمندان دین و نگاهی کوتاه به اندیشه های اسلام شناسان، ازگذشته تا حال، نشان دهنده آن است که دربیان پوشش زنان، چه درآیات و روایات و چه درگفتار و سخنان، از واژه «ستر» استفاده شده است و بهره گیری از واژه ای چون «حجاب» با درونمایه پیش گفته شده، چندان جایگاهی ندارد. با توجه به چنین سخنی است که اندیشمند شهید مرتضی مطهری دراین باره می نویسد:

 استعمال کلمه «حجاب» درمورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنی پوشش است، به کار رفته است.فقها چه درکتاب الصلوه و چه درکتاب النکاه که متعرض این مطلب شده اند کلمه «ستر» رابه کار برده اند نه کلمه «حجاب» را.

 بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار می بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت «حجاب» پرده است و اگر درمورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و درخانه محبوس باشد و بیرون نرود.

 وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقررکرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن دراسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته است، ولی دراسلام وجود ندارد.

پوشش زن در اسلام این است که زن درمعاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم موید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه، لغت «حجاب» به کار نرفته است. آیاتی که دراین باره هست، چه درسوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس های زن ومرد را ذکر کرده است، بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد.» (مطهری، 1379:73)

از این رو، با توجه به چنین سخنانی، اینک گاه آن است که فهرست وار همراه با بیانی کوتاه و سخنی مجمل، به توصیف و تبیین اصطلاح «حجاب اسلامی» یا به بیانی درست تر «پوشش اسلامی»، درقالب گزاره هایی چون گزاره های زیر بپردازیم:

 1- حجاب و فلسفه آن

 اگر به انسان وساختار وجودی او، چه ازلحاظ جسمی و چه از نگاه روحی، بنگریم و از این رهگذر، نظری به انگیزه های نهفته و امیال گوناگون خفته در سرشت و خمیرمایه وجودی او که «فطرت» نامیده می شود، بیندازیم به راحتی درمی یابیم که ازجمله نیرومندترین، بزرگترین و برترین نیروهای موجود در او، انسان حس و غریزه «جنسی» است، میلی نیرومند که اگر درمسیر صحیح و راه درست خویش هدایت نشود، به سهولت سرچشمه گناهان بزرگ و معاصی نابخشوده می شود و پیامدی جز تبدیل زندگی پرنشاط و پویای انسانی به جان کندنی سراسر حزن، اندوه و تباهی درپی نمی آورد.

نگاهی کوتاه به خون ریزی ها، جنگ ها و عصیان های پدیدارشده درتاریخ تمدن بشری، بیش از همیشه، این واقعیت تلخ را جلوه گر می سازد که: انسان درهیچ زمینه ای به این اندازه و پایه آسیب پذیر نیست و هیچ نیرویی درایجاد سرکشی در نهاد او، به پای این میل غریزی نمی رسد.

اندیشمندان و روشنفکران، با توجه به چنین نکته ای، از دیروز تا به امروز همراه با طرح فرضیه های گوناگون و ارائه نظریه های مختلف، سعی درمقابله اصولی و از رهگذر آن ، چاره جویی بنیادین در رویارویی با این غریزه و میل فطری داشته اند و دراین راه، تاکنون نظریه های مختلف و متفاوت را بیان کرده اند. گروهی چون مانی، بودا و تولستوی گفته اند که این میل نهفته و غریزه ذاتی را به کلی از بین باید برد تا انسان و جامعه انسانی از آسیب های آن در امان باشد و گروهی دیگر چون فروید درمقابله با این نظر «افراطی» چنین گفته اند که بازگشایی سدها و مجوز پیش روی به این میل در جامعه سبب ساز کاهش میزان جرم و ارتکاب جنایت در جامعه می شود.

 درگیر و دار کشاکش میان این دونظر، که یکی جانب «افراط» می پیماید و دیگری جانب «تفریط» مکتبی زندگی آفرین چون «اسلام» که همواره از جایگاه «اعتدال» و گریز از «افراط» و «تفریط» سخن می گوید، راهکاری میانه و معتدل را ارایه کرده است؛ راهکاری که به رغم گذشت چهارده قرن از پیدایی آن، هنوز بوی تازگی از آن برمی خیزد، اسلام، میل جنسی را به «رسمیت» می شناسد و حتی آن را پلید نیز نمی داند به شرط آن که به درستی و با شیوه ای مناسب در مسیر «انسان ساز » خویش به حرکت درآید.

راهکار مکتب «اسلام» درچنین اندیشه ای و درمقام عمل به آن به طورکلی، در دو راهبرد زیر خلاصه می شود:

 الف- اقدام های کوتاه مدت و میان مدت چون ازدواج سهل و آسان درجامعه و ترویج فرهنگ آن درمیان اقشار گوناگون به ویژه جوانان.

 ب- اقدام های بلندمدت و اساسی چون ازبین بردن زمینه های به کارگیری ناسالم این میل درجامعه برپایه دستورات و ارزش هایی چون: حجاب، عفاف، خویشتنداری و پرهیز از اختلاط بی رویه زنان و مردان. این دو راهبرد که برگرفته از دستورات صریح و فرمان های روشن پروردگار درقرآن، کلام الهی، است ما را دربیان فلسفه وجودی و «وجوبی» حجاب، و به بیانی درست تر پوشش، با نکاتی چون نکات زیر مواجه و روبرو می سازد:

 الف- «امنیت» در معنای عام و در تمام ابعاد، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی روانی، از جمله مسایلی است که در اندیشه اسلامی به آن، توجه کافی شده است. این اندیشه و توجه، تا بدان پایه از ارزش و اعتبار برخوردار است که از عمده وظایف دولت اسلامی، «ایجاد امنیت همه جانبه در جامعه» است. برهنگی به معنای عدم پوشش و ناپوشیدگی در جامعه یا تضعیف و کم توجهی به آن، به دنبال خویش، پیامدهایی ناگوار چون آرایش، خودآرایی و عشوه گری را به همراه دارد و مردان و به ویژه جوانان را در معرض تحریک دایم عصبی و ایجاد التهاب و هیجان دروغین زودگذر در جامعه قرار می دهد. این بار هیجان و التهاب آن چنان است که گاه فرد را به بیماری روانی مبتلا می سازد و از این رو، او را به اعمالی وا می دارد که سرچشمه بسیاری از مفاسد و معاصی دیگر می شود؛ آن چنان که برخی از اندیشمندان باتوجه به چنین نکته ای، بر این اعتقادند که:

 «هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی کنید، مگر آن که پای زنی در آن میان است!»

ب- نگاهی گذرا به تلاش خانواده ها در جوامع مختلف و گذری آماری بر دلایل این پدیده شوم، نکته ای مسلم را به خودنمایی وامی دارد و آن این است که: درهم شکستن حریم خانواده و برهنگی روزافزون در جامعه انسانی، جدایی(طلاق) و از هم گسیختگی خانواده ها و در پیامد آن، پدیده ای تلخ و جانسوز چون «فرزندان طلاق» را درپی می آورد؛ زیرا در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت «کالای مشترک»، حداقل در مراحل غیرآمیزش جنسی به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاکی خاص خویش را میان دو نفر که به یکدیگر تعلق خاطر دارند، ندارد؛ چراکه هر روز مردی را در دام زنی دیگر و زنی را در دام مردی دیگر فرومی افتد و می غلتد.

 ج- بسط و گسترش دامنه فحشا در جامعه و افزایش شمار فرزندان نامشروع، از دیگر دلایل این فلسفه «وجوبی» است. نگاهی کوتاه به آمار تولد فرزندان نامشروع در کشور ایالات متحده آمریکا (سال 1999میلادی) نشان گر آن است که درحدود

 فرزندان تازه تولد یافته، فرزندان تازه ولادت یافته نامشروع هستند. اگر صادقانه و با انصاف به شکل گیری چنین روندی نظر اندازیم، مشاهده می کنیم که از جمله بسترسازهای اساسی در وقوع چنین فرآیندی، برهنگی و روابط بی حد و حصر در میان زنان و مردان است.

د- هنگامی که «برهنگی» زن در جامعه به ارزش تبدیل شود، پیامد طبیعی آن «افزایش» روزافزون آرایش و خودنمایی او در جامعه است. در چنین جامعه ای، زن دیگر از راه ارایه «علم»، «آگاهی» و «دانایی» ارزش نمی یابد. بلکه چون «عروسکی» از راه جاذبه جنسی افزون تر به وسیله کسب درآمد گروهی انسان آلوده فریبکار و دیو صفت تبدیل می شود و کار را به جایی می رساند که این اصل در جامعه، پای می گیرد که: «هرچه جاذبه جنسی افزون تر، ارزش شخصیتی بیشتر!» در ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بیش ترین شهرت زنان در وسایل ارتباط جمعی و افکار عمومی از آن زنان «هنرپیشه» و «آوازه خوان» بود؛ آن چنان که هرچه این زنان در شکستن حریم اخلاقی جامعه از خود سخت کوشی بیشتری نشان می دادند، به همان اندازه، بر صفحه مطبوعات و قاب تلویزیون از ارزشی افزون تر برخوردار می شدند.

 2- حجاب و پاسخ به مخالفان: منتقدان و مخالفان پدیده ای چون «حجاب»، و به بیانی بهتر «پوشش»، در رویارویی با این دستور اسلامی و اجرای آن در جامعه ای اسلامی، پرسش هایی مختلف را طرح می کنند و در این راه، به آن توسل می جویند؛ پرسش هایی مطرح چون:

 الف: باتوجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند، «حجاب» سبب انزوای این گروه بزرگ و سبب عقب افتادگی این گروه فعال و در نهایت تبدیل آنان به نیرویی سربار و مصرف کننده در جامعه می شود. آیا این کار عاقلانه است؟

 در پاسخ به این پرسش باید گفت که «حجاب اسلامی»، و بیانی درست تر «پوشش اسلامی» هیچگاه زن را در جامعه منزوی نمی سازد. اگر در گذشته و در اثبات این سخن، نیازمند به استدلال های عجیب و طولانی بودیم، امروزه، به راحتی می توانیم با درنظرگیری حضور بانوان در جامعه ایرانی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور امروزین آنان در جایگاه های متفاوت و مختلف از مقام های سیاستگذار تصمیم گیر تا دانشجویان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، ناراستی و نادرستی این سخن را به اثبات رسانیم که «اقوی دلیل بر وجود شیء، خود آن شیء است.»

 ب- «حجاب» لباسی دست و پاگیر است و فرد را از فعالیت سازنده بازمی دارد. آیا این کار شدنی است؟

این پرسش نیز از جمله پرسش هایی است که برخلاف ظاهر درست خویش، باطنی نادرست و ناراست دارد؛ زیرا «حجاب» هیچگاه به معنای چادر نیست که حجاب به معنای پوشش است و چادر نوعی پوشش است. از این رو، اگر بر صفحات شمالی کشورمان، ایران، بنگریم، زنان روستایی در شالیزارها، عمل سخت و کار طاقت فرسای کشت، کاشت و برداشت برنج را با حفظ کامل «حجاب» که به طور الزامی چادر نیست، انجام می دهند و جالب آن که، حتی این کار را در بسیاری از اوقات، بهتر و برتر از مردان به انجام می رسانند.

 ج- «حجاب»، میان مردان و زنان فاصله می افکند و طبع حریص مردان را بیش تر تحریک می کند و به جای آن که «خاموش کننده» باشد، آتش حرص آنان را شعله ورتر می سازد که: «الانسان حریص علی ما منع»، آیا این شیوه کارآمد است؟

این پرسش نیاز به توضیح دارد: انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن منع و هم به سوی آن تحریک شود. به بیانی دیگر، با نیازافکنی و تحریک سازی، تمنای چیزی را در فرد و جامعه بیدار کنند و آنگاه فرد و جامعه را از آن بازدارند؛ به طور مثال اگر در جامعه ای به وسایل مختلف و ابزار مختلف چون: فیلم های سینمایی مستهجن، رمان های سرشار از مسایل جنسی و... غریزه ذاتی و خفته جنسی فرد را بیدار سازند و سپس این غریزه سرکش و عصیان طلب را به صرف «بایدها» و «نبایدها»ی قانونی خاموش کنند، نه تنها در بلندمدت میسر نخواهد شد که خود موجب عقده های بسیار و خلأهای فراوان روحی در فرد انسان و جامعه انسانی می شود، اما اگر زمینه های بروز و پیدایی آن در نهاد فرد و ساختار جامعه به حداقل رسیده یا از بین برود، حرص و ولع نسبت به آن کمتر و کمتر می شود. پاسخ گویی به پرسش هایی اینچنین که گاه رنگی از شبهه افکنی به خود می گیرد، بیش از هر زمان، نشان گر آن است که «حجاب اسلامی» و به بیانی بهتر «پوشش اسلامی»، هیچگاه «محدودکننده» حضور زن در جامعه اسلامی نبوده است. «حجاب» از نگاه اسلام، تنها و تنها به منزله پوششی است که زن را در برابر تیرهای سهمگین نگاه که زهرگناه را با خود به همراه دارد، حفظ می کند و به او «مصونیت» می بخشد 

 منبع: روزنامه - کیهان 




موضوع مطلب :


جمعه 92 شهریور 8 :: 12:4 عصر :: نویسنده : شمس

 روزی رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: " آیا می خواهی شما را مژده ای دهم؟" امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: بفرمایید، پدر و مادرم قربانتان! شما که پیوسته مبشر به خیر و خوبی ها بوده‌اید.
فرمود: جبرئیل به تازگی برای من خبر خوشی آورده است. خبر این است که هرکدام از امت من هنگامی که بر من صلوات فرستند، اگر نام اهل بیتم را نیز ملحق سازند؛ درهای آسمان جملگی برای پذیرفتن دعا و عبادت او گشوده گردد.
و فرشتگان هفتاد بار درود بر وی بفرستند و این خود محو کننده جرم و گناهان است آن گاه گناهان چون برگ درختان از او بریزد و خداوند تعالی فرماید: «لبیک» تو را پذیرفتم، خجسته و مسعود باشی! سپس به فرشتگان گوید: شما هفتاد بار بر وی درود فرستادید و من هفتصد بار.

لیکن اگر تنها بر من صلوات بفرستد و اهل بیتم را ملحق نسازد میان دعای او و آسمان، هفتاد حجاب حایل باشد و خداوند جل و جلاله فرماید: لا لبیک.

متن حدیث:

قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله ذَاتَ یوْمَ لِعَلِی علیه السلام : یا عَلِی أَلا أُبَشِّرُک؟ فَقَالَ: بَلی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَإِنَّک لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِکلِّ خَیرٍ. فَقَالَ: أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ آنِفاً بِالْعَجَبِ قُلْتُ: مَا الَّذِی أَخْبَرَک یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَّی عَلَی وَ أَتْبَعَ بِالصَّلاةِ عَلَی أَهْلَ بَیتِی فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَیهِ الْمَلائِکةُ سَبْعِینَ صَلاةً وَ إِنَّهُ لَمُذْنِبٌ خَطَّاءٌ ثُمَّ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کمَا تَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ فَیقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی: لَبَّیک یا عَبْدِی وَ سَعْدَیک یا مَلائِکتِی أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَیهِ سَبْعِینَ صَلاةً وَ أَنَا أُصَلِّی عَلَیهِ سَبْعَمِائَةِ صَلاةٍ فَإِذَا صَلَّی عَلَی وَ لَمْ یتْبِعِ الصَّلاةَ عَلَی أَهْلَ بَیتِی کانَ بَینَهَا وَ بَینَ السَّمَاءِ سَبْعُونَ حِجَاباً وَ یقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی لا لَبَّیک یا عَبْدِی وَ لا سَعْدَیک یا مَلائِکتِی لا تُصْعِدُوا دُعَاءَهُ إِلاّ أَنْ یلْحِقَ بِنَبِیی عِتْرَتَهُ فَلا یزَالُ مَحْجُوباً حَتَّی یلْحِقَ (بِی) أَهْلَ بَیتِی.


«امالی صدوق،ص679،ح 916؛ ثواب الاعمال،صفحه339»

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 شهریور 8 :: 11:54 صبح :: نویسنده : شمس

چرا در بین 124 هزار پیامبر و 14 معصوم، تنها یک نفر زن است؟‏


جواب: این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم آن هم وجود زهرای مرضیه ‏سلام اللّه علیها باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زن های دیگر نظیر زینب کبری و ‏حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیهما نداریم.

این‌که 124 هزار پیامبر همه مرد ‏هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و ‏جسمی مردها به گونه‌ای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر ‏پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است.

کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه ‏و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، ‏زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه ‏خاص خود می‌توانند به ولایت رسیده باشند.

نبوت و رسالت امر اجرایی است، این‌که ‏زنی پیامبر نشده است برای این است که پیامبر باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در ‏جنگ و صلح فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد.

این کار اجرایی برای زنان دشوار است ‏این‌چنین نیست که اگر پیامبران همه از جنس مرد بودند معنایش این است که کمال ‏معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی مربوط به ولایت است و در ولایت الهی ‏بین زن و مرد تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو می‌توانند ولی اللّه بشوند.



موضوع مطلب :


یکشنبه 92 شهریور 3 :: 3:44 عصر :: نویسنده : شمس

پرسش: همانگونه که مستحضر هستید مکانی جدید برای طواف خانه خدا برای افراد دارای ناتوانی جسمی و مسن در ارتفاع 13 متری از سطح زمین در خانه خدا ساخته شده و هدف آن فراهم کردن مکانی امن و راحت برای طواف افراد ناتوان و مسن است. طواف در این سطح آیا جایز است یا خیر؟

 پاسخ: طواف در طبقه اول صحیح است ولى در طبقه دوم محل اشکال است، و براى افراد ناتوان که ناچار از طواف در طبقه دوم مى‌باشند، احتیاط این است که علاوه بر آن نایب نیز بگیرند.

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 شهریور 3 :: 3:43 عصر :: نویسنده : شمس
< 1 2 3
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 175869